... عشق دور

خدایا

چه قرار ملاقات قشنگی

 

بزرگترین کنسرت مرتضی پاشایی

زمان  :  امشب

مکان : طبقات بهشت

تماشاگر ویژه : خدا

قیمت بلیط : یک فاتحه

با یک فاتحه بلیط خود را رزرو کنید

 

+نوشته شده در چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:,ساعت21:7توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

ﭘﺎﺷﻮ ﺩﻳﮕﻪ
ﻋﺼﺮ ﭘﺎﻳﻴﺰﻱ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﻐﺾ ﻛﺮﺩﻩ
ﺟﺎﺩﻩ ﻱ ﻳﻚ ﻃﺮﻓﻪ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ
ﻧﺒﺾ ﺍﺣﺴﺎﺳﻤﻮﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺰﻧﻪ
ﻛﺎﺭﻩ ﻫﻤﻤﻮﻧﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻩ
ﺗﻮ ﻣﮕﻪ ﺍﻭﻧﻲ ﻧﺒﻮﺩﻱ ﻛﻪ ﺍﺷﻚ ﺭﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻭﻟﻲ ﻫﻤﺶ ﻫﻮﺱ ﺻﺪﺍﻱ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻟﻢ
ﭘﺲ ﻧﺬﺍﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻢ،ﻧﮕﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻱ
ﺁﺧﻪ ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﻱ ﻋﺎﺷﻘﻴﻤﻮ
ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻢ
ﻭﻟﻲ
ﺗﻮ ﺑﻤﻮﻥ
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﻱ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﻴﺸﻪ
ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻲ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﺨﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺑﻲ ﺁﻫﻨﮕﺎﺕ
ﺑﻴﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻧﺬﺍﺭ ﺩﻳﺮ ﺑﺸﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﻢ
ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻲ ﺩﻝ ﺩﻧﻴﺎﺭﻭ ﺧﻮﻥ ﻛﺮﺩﻱ ؟؟؟
ﻗﻠﺐ ﻣﻨﻢ ﺭﻭ ﺗﻜﺮﺍﺭﻩ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ
ﺗﻮ ﻣﺜﻞ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻱ
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻱ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻛﺮﺩﻧﻲ
ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﻣﻦ ﺍﺯﺕ ﭼﻲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ
ﻧﮕﻮ ﺩﻳﮕﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻛﻲ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻣﮕﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﻮﻧﻲ
ﻣﺤﺎﻟﻪ ﺑﺰﺍﺭﻩ ﻣﺤﺎﻟﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ...
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ مرتضی

+نوشته شده در یک شنبه 25 آبان 1393برچسب:,ساعت20:40توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

کربلا
دهم محرم الحرام 61 هجري
امام (ع) با يارانش نماز صبح را به جماعت خواند وسپس با آنها چنين سخن گفت :«خدا به شهادت من وشما فرمان داده است . بر شما باد که صبر وشکيبايي را پيشه خود سازيد .» حضرت (ع) زهير بن قيس را فرمانده راست سپاه ، وحبيب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس سپرد .گرچه سپاه دشمن به خيمه ها نزديک مي شد ، ولي حضرت تيري نينداخت چون مي فرمود : دوست ندارم که آغازگر جنگ با اين گروه باشم
عمر بن سعد تير را بر کمان نهاد ه وبه سوي یاران امام انداخت وگفت : گواه باشيد که اول کسي بودم که به سوي لشکر حسين تير انداختم !
سپس سپاهيان عمر بن سعد تير بر کمان نهاده واز هر طرف یاران حسين (ع) را نشانه رفتند . امام (ع) فرمود : « ياران من ! بپاخيزيد وبه سوي مرگ (شهادت) بشتابيد خدا شما رابيامرزد » در حمله اول بالغ بر چهار تن شهيد شدند و سپس ياران باقي مانده هر کدام به نوبت به تنهايي به ميدان رزم شتافته وبه شهادت مي رسيدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بني هاشم رسيد وآنها نيز شربت شهادت را نوشيدند

+نوشته شده در سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:,ساعت13:47توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

کربلا
هفتم محرم الحرام 61 هجري
نظامياني که لباس وسلاح جنگي وحقوق از حکومت غاصب بني اميه گرفته وبه جنگ امام حسين (ع) آمده بودند را،بالغ بر 30 هزارجنگجو نوشته اند .
عمر بن سعد نامه اي ازعبيدالله دريافت کردکه:سپاهيان خودبين حسين واصحابش وآب فرات فاصله بينداز بطوري که حتي قطره اي آب به امام نرسد،همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداري شد! عمر500 سوار را در کنار شريعه فرات مستقر کرد.يکي از آنها فرياد زدياحسين! به خداسوگند که قطره اي ازاين آب رانخواهي آشاميد تا از عطش جان دهي!حضرت فرمود:«خدايااو راازتشنگي هلاک کن وهرگزاو را مشمول رحمتت قرارمده»حميد بن مسلم مي گويدبه چشم خود ديدم که نفرين امام (ع) عملي گشت .امام حسين (ع) سپاه دشمن را اينچنين نفرين کرد :با خدايا ! باران آسمان را از اينان دريغ کن ، وبر ايشان تنگي وقحطي ( همچون سالهاي قحطي يوسف درمصر ) پديد آوروآن غلام ثقي ( حجاج بن يوسف ) را بر ايشان بگمار تا جام زهر به ايشان بچشاند زيرا آنها به مادروغ گفتند وما راخوار ساختند وخداوند(به توسط آن غلام) انتقام من واصحاب واهل بيت وشيعيان مرا از اينان بگيرد    

+نوشته شده در شنبه 10 آبان 1393برچسب:,ساعت13:18توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

کربلا
پنجم محرم الحرام 61 هجري
نيروهاي پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده وبه لشکر عمربن سعد ميپيوندند.
عبيدالله عده اي را مأموريت داد تا در مسير به سوي کربلا بايستند واز حرکت کساني که به قصد ياري امام حسين (ع) از کوفه خارج مي شوند ، جلوگيري کنند .
چون گروهي از مردم مي دانستند جنگ با امام حسين (ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثناي راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار مي کردند .
از سخنان امام حسين (ع) با لشکر دشمن :
هيهات ما به ذلت تن نخواهيم داد . خدا و رسول او ومؤمنان هرگز براي ما ذلت را نپسنديدند ، دامنهاي پاکي که ما را پروريده ، وسرهاي پر شور و مردان غيرتمند هرگز طاعت فرومايگان را برکشته شدن مردانه ترجيح ندهند .

+نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:,ساعت10:52توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

کربلا
سوم محرم الحرام 61 هجري
عمر بن سعد با لشکري چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد .
سخن امام حسين (ع) هنگام ورود به کربلا :
اَلنّاسُ عُبيدُ الدُّنياوَالدّينُ لَعِقٌ عَلي اَلسِنَتِهِم يَحوُطُونَهُ ما.... مردم ،بندگان دنيا هستند ودين آنها جز سخن زبانشان نيست . تا آنگاه که زندگيشان بچرخد ، دنبال دين مي روند . وهرگاه بناي امتحان وآزمايش پيش آيد ، دينداري بسيار اندک مي شود.

ديدند کسي دور و برش نيست ، زدند
ميان گودال آقاي مرا غريب گير آوردند

+نوشته شده در سه شنبه 6 آبان 1393برچسب:,ساعت16:55توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

قصر بني مُقاتِل

اول محرم 61 الحرام هجري

گروهي از اهل کوفه در اين منزلگاه خيمه زده بودند ، حضرت از آنها پرسيد : آيا به ياري من مي آييد ؟ بعضي گفتند دلِ ما رضايت به مرگ نمي دهد وبعضي گفتند : ما زنان وفرزندان زيادي داريم ، مال بسياري از مردم نزد ماست وخبر از سرنوشت اين جنگ نداريم ، لذا از ياري تو معذوريم .

حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند .

امام حسين (ع ) در اين منزل به عبيدالله جعفي جنين فرمود :

پس اگر ما را ياري نمي کني خداي را بپرهيز واز اينکه جزو کساني باشي که با ما مي جنگند. سوگند به خدا اگر کسي فرياد ما رابشنود وما را ياري نکند،او را به رو در آتش مي افکند

+نوشته شده در یک شنبه 4 آبان 1393برچسب:,ساعت13:22توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |

ﺍﺳﺘﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ، ﻟﻴﻮﺍﻧﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﺪﺳﺖ
ﮔﺮﻓﺖ.ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﭘﺮﺳﻴﺪ
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻭﺯﻥ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻴﻢ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﻤﻲﺩﺍﻧﻢ ﺩﻗﻴﻘﺎً ﻭﺯﻧﺶ
ﭼﻘﺪﺭﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺭﺍ
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻡ،ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪاﻓﺘﺎﺩ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ
ﻫﻴﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ:ﺧﺐ،ﺍﮔﺮ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ،
ﭼﻪ؟
ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ:ﺩﺳﺖ ﺗﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ.
ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ.ﺣﺎﻻ ﺍﮔﺮ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﮔﻔﺖ:ﺩﺳﺖ ﺗﺎﻥ ﺑﻲ ﺣﺲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ .ﻋﻀﻼﺕ
ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻓﻠﺞ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪﻭﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ
ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﻴﺪ!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ.ﻭﻟﻲ ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﻭﺯﻥ ﻟﻴﻮﺍﻥ
ﺗﻐﻴﻴﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺪ:ﻧﻪ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺩﻗﻴﻘﺎً! ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ،اﮔﺮ
ﺁﻧﻬﺎﺭﺍ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺗﺎﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻳﺪ، ﺍﺷﮑﺎﻟﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺗﺮﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻴﺪ
ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺪ.ﺍﮔﺮ
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﮕﻪ ﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ
ﻓﻠﺞ ﺗﺎﻥ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪو ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺎﺩﺭ
ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﻮﺩ.

√…ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ، ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪﻟﻴﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺭﺍﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻣﻴﻦ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻱ
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ

+نوشته شده در یک شنبه 4 آبان 1393برچسب:,ساعت13:21توسط €ÆMÌN TőŐFǺN€ | |